چرا خدا خالق ندارد؟


این سوال و آنچه که از این سوال در ذهن انسان نقش می بندد و همچنین جواب دادن به آن از چند زاویه قابل بررسی است :


و قبل از هر چیز باید توجه داشت که معمولا مراد از "خالق" در این طیف از سوالات همان آفریدگار یا وجود دهنده است. یعنی همان که نیاز غیر را برای وجود داشتن برطرف میکند.


ادامه مطالب

1. تحلیل پسینی:

در این تحلیل ما وجود خودمان و دیگر موجودات را درک میکنیم و همچنین نیاز خود را در به وجود آمدن درک میکنیم و اینکه خود ما نمیتوانیم این نیاز را برطرف کنیم. همچنین واسطه هایی که در رفع نیاز موجودات بعد از خود ایفای نقش میکنند که خود به موجودات پیش از خود وابسته هستند.

حال اگر این وابستگی همچنان ادامه پیدا کند هرگز نباید موجودی محقق شود در حالی که موجودات تحقق بیرونی دارند پس این وابستگی در یک نقطه باید قطع شود یعنی باید به موجودی منتهی شود که به غیر از خود محتاج نیست.


2. تحلیل پیشینی :

می دانیم که هر چیزی برای مرطوب شدن نیاز به رطوبت دارد. برای چرب شدن به چربی. برای همین برای مرطوب کردن یا چرب کردن اشیاء معمولا سراغ مرطوب کننده و چرب کننده میرویم.

ولی ایا تا حالا شده کسی برای مرطوب کردن آب سراغ مرطوب کننده برود یا برای چرب کردن روغن سراغ چربی برود؟

چرا آب را محتاج مرطوب کننده و روغن را محتاج چرب کننده نمیدانیم؟ چون رطوبت عین ذات اب و چربی عین ذات و حقیقت روغن است.

خداوند متعال نیز عین وجود و وجود عین ذات و حقیت اوست پس نیازی به چیزی که به او وجود دهد ندارد.


با توجه به مطالب فوق حال باید بررسی کرد :


آیا اساسا این سوال درست است؟

در غالب یک مثال عرض میکنم :

اگر از ما بپرسند چرا این شخص امروز غذا نمیخورد؟

سوال قابل فهم است و میتوان دنبال جوابی برای گشت و دست اخر علت غذا نخوردنش را کشف نمود.

ولی اگر از ما سوال کنند چرا این سنگ امروز غذا نمیخورد؟

مضمون سوال قابل انتقال است و همچنین میتوان دنبال جواب گشت ولی بعید میدان بتوان به جواب رسید. زیرا سوال از غذا خوردن یا نخوردن در امروز در مواردئی که قابلیت غذا خوردن وجود داشته باشد صحیح است.


وقتی از خالق داشتن یا خالق نداشتن سوال میشود باید توجه داشت که برای موجوداتی باید دنبال خالق گشت که اساسا ظرفیت خالق داشتن را داشته باشند و الا ... .

نتیجه اینکه به این مدل سوالات میگویند خود ویرانگر یعنی جواب سوال در خود سوال وجود دارد؛ وقتی میگوییم چرا خدا خالق دارد باید توجه داشته باشیم انچیزی که خالق دارد دیگر خدا نیست. پس اگر خداست خالق ندارد و اگر خالق دارد خدا نیست.


خلاصه کل بحث : خدا خالق ندارد چون خدایی که خالق داشته باشد دیگر خدا نیست.